44. درد، درد و درد

ساخت وبلاگ

فکر میکنم و برای خودم متاسف میشم

چی میشه ک ما یهو انقد احمق میشیم؟!

راهو میشناسم، هدفو میدونم، پس چرا وایسادم عقب؟!

داشتم فکر میکردم برای تمام درگیری های ذهنی ک این مدت برام درست شد، حالمو بد کرد و هنوزم هست بهم بدهکاره... 

اما الان میگم نباید اجازه میدادم اینطور شه، خودم مقصرم!

وای من چقد احمق بودم

چقد از خودم بدم میاد

حس میکنم وبلاگو ن ک تغییر ادرس کلا حذف کنم

چی فک میکردیم، چی شد!

44. درد، درد و درد...
ما را در سایت 44. درد، درد و درد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9my-note0007 بازدید : 33 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 16:43

تمومش میکنم این مسخره بازیو...


نیومدم ک ببازم

سخته ولی من از اولشم میدونسم ک راه مزخرفیه با این وجود اومدم


احساسمم بیشتر کنترل میکنم، همین!


44. درد، درد و درد...
ما را در سایت 44. درد، درد و درد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9my-note0007 بازدید : 48 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 16:43

وبلاگ یاد اور خاطرات تلخیست 


انتقال یافتم:)


Disorganazedmind.blog.ir


ب پایان امد این دفتر

حکایت همچنان باقیست.‌‌..

44. درد، درد و درد...
ما را در سایت 44. درد، درد و درد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9my-note0007 بازدید : 67 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 16:43

خدایا دوست دارم....

من ازت ی چیزی خواستم تو بهم دادیش ولی من نفهمیدم...

خدایا خیلی دوست دارم، تو باهام باش فقط، فقط کنارم باش 

خدایا عکاسی برا من تسکین بود، حس بود، هنر بود همه چی 

کنارگذاشتنشو برام اسون کن!

پ ن: باربارا کروگر و همه چیز های دیگه دفن شد!

44. درد، درد و درد...
ما را در سایت 44. درد، درد و درد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9my-note0007 بازدید : 42 تاريخ : يکشنبه 8 اسفند 1395 ساعت: 18:08

دلم برای خود مغرورم تنگ شده‌... خودی ک کمی خودپسندی در وجودش داشت... خودی ک بی احساس بود... خودی ک ب هیچ کس احتیاجی نداشت.... خودی ک پربود از ارامش و خونسردی... خودی ک پربود از حرف های نگفته ای ک احتیاجی ب شنیده شدن نداشت... خودی ک غرق شدن بلد بود، در فیلم ها، کتاب ها، افکار... خودی ک رد میشد، راحت عبور میکرد... خودی ک دل نمی بست... خودی ک واقعا میخندید و واقعا گریه میکرد... خودی ک زنجیر نمیشد، متنفر نمیشد... خودی ک از هر احساسی خالی بود و مهم تر از همه خودی ک میدانست از زندگی چ میخواهد... میخواهم این بیشعور محتاج را کنار بگذارم، دست خود قبلی را بگیرم بیاورم کنارم،  خود قبلی کمتر اذیت میکرد... 44. درد، درد و درد...ادامه مطلب
ما را در سایت 44. درد، درد و درد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9my-note0007 بازدید : 57 تاريخ : يکشنبه 8 اسفند 1395 ساعت: 1:00

من آن پرنده ای ک پریدن نمیدانست... من آن کودکی ک زیر اوار ها متولد شد... من آن میوه ای ک بر شاخه درخت گندید... من آن قطره ی بارانی ک در چاه فاضلاب افتاد... "من آن اخرین بغض نشکسته ی زنی ک مرد..." من آن دینی ک هیچ پیروی نداشت... من آن درب ورودی ساختمانی ویران... من آن چتری ک در بیابان تنها رها شد... من آن آبی ک پشت مسافری بی بازگشت ریخته شد... من آن اولین برگ پاییز ک از درخت جدا شد... من همان تمام اندوه های جهانم... پ ن: این حال و روزها تمامی ندارند 44. درد، درد و درد...ادامه مطلب
ما را در سایت 44. درد، درد و درد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9my-note0007 بازدید : 32 تاريخ : يکشنبه 8 اسفند 1395 ساعت: 1:00

من رفتم... من خودم رفتم...

تو بیا، تو ثابت کن ک من ارزش دارم، بهم ثابت کن

من بدون تو هیچ

بهم ثابت کن

بهم ثابت کن 

بهم ثابت کن


پ ن: بغضی ک بعد از هفته ها ترکید...

44. درد، درد و درد...
ما را در سایت 44. درد، درد و درد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9my-note0007 بازدید : 55 تاريخ : يکشنبه 8 اسفند 1395 ساعت: 1:00

حرف زیاد است

بارها امدم بنویسم نتوانستم....

سکوت میکنم!

44. درد، درد و درد...
ما را در سایت 44. درد، درد و درد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9my-note0007 بازدید : 67 تاريخ : يکشنبه 8 اسفند 1395 ساعت: 1:00

ب یک ارامش روحی و ذهنی جهت ادامه زندگی نیازمندیم...

44. درد، درد و درد...
ما را در سایت 44. درد، درد و درد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9my-note0007 بازدید : 58 تاريخ : يکشنبه 8 اسفند 1395 ساعت: 1:00

وای 

من مطمئنن اول اشوب بودم بعد دست و پا دراوردم...

من همیشه گند میزنم تو چیزایی خوبی ک دارم....

امشب تموم میشه؟!

این حال من خوب میشه؟!

44. درد، درد و درد...
ما را در سایت 44. درد، درد و درد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9my-note0007 بازدید : 45 تاريخ : يکشنبه 8 اسفند 1395 ساعت: 1:00